نائلة
نویسه گردانی:
NAʼL
نائلة. [ ءِ ل َ ] (اِخ ) اسم صنم ذکر مع الاساف لانها متلازمان . (معجم البلدان ). نام بتی است . (آنندراج ). نام زنی و بت . (منتهی الارب ). نام بتی در مَروَه بوده . (مفاتیح ). یکی از بت های قریش . (المنجد). مؤلف امتاع الاسماع آرد: اساف و نایله ، دو بت اند از بتان مشرکان که به مکه بودند. (امتاع الاسماع ص 240 و 360) و نیز نویسد: در پیرامون خانه ٔ کعبه 360 بت بوده از آن جمله اساف و نائله . (از امتاع الاسماع ص 383). و نیز آرد که ابوسفیان سر خود را نزد اساف و نائله بتراشید و برای آن دو بت قربانی کرد و سر آن دو را بخون مسح نمود و گفت تا بمیرم شما را پرستش خواهم کرد چنانکه پدرم کرد. (امتاع الاسماع ). اساف و نائله نیز از بت های مکه ودو قطعه سنگ بوده در محل زمزم که قریش نزد آنها قربانی میکرده اند. (تاریخ اسلام ص 36). دو صنم قریش ... که آنها را اساف و نایله نام بود. (حبیب السیر ج 1 ص 287). طایفه ای گفته اند که موجب عبادت اصنام در میان ذریت اسماعیل علیه السلام آن شد که اساف و نایله که مردی و زنی بودند از بنی جرهم بواسطه ٔ کمال شرارت نفس واشتعال نایره ٔ شهوت در نفس خانه ٔ کعبه با هم مباشرت نمودند و جبار شدیدالانتقام هر دو را سنگ گردانیده مردم آن دو جسد سنگین را از بیت اﷲ بیرون آوردند، اساف را بر سر کوه صفا و نایله را بر مروه نصب کردند و به مرور ایام شهور و اعوام ساکنان مکه ٔ مبارکه به پرستش آنها مشغول گشتند و به اعتقاد زمره ای آنکه نخست شخصی که ... مردم را به عبادت اساف و نایله مأمور گردانید عمروبن طی خزاعی بود. (حبیب السیر ج 1 ص 57).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نائله . [ ءِ ل َ ] (اِخ ) دختر فرافصه [ف َ ] از بزرگان قبیله ٔ کلبیه و نصرانی مذهب بود. به دین اسلام و همسری عثمان درآمد و تا پایان عمر به ...
نائله . [ ءِ ل َ ] (اِخ ) دختر عمروبن طرب بن حسان . پدر وی از نسل عمالقه بود و در ولایت جزیره پادشاهی داشت . چون عمرو در جنگ کشته شد، مردم ...
نائله . [ ءِ ل َ ] (اِخ ) دختر سعد صحابیه است . (منتهی الارب ).
نائله . [ ءِ ل َ ] (اِخ ) (ابو...) ابونائله سلکان بن سعد صحابی است . (منتهی الارب ). رجوع به ابونائله شود.
نعیلة. [ ن ُ ع َ ل َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر نعل است . (منتهی الارب ). رجوع به [ نَعْل ] شود.