ناحی
نویسه گردانی:
NAḤY
ناحی . (ع ص ) خمیده . مایل شده . (ناظم الاطباء). || قصدکننده و گرداننده . (شمس اللغات ). || ناح . نحوی . عالم به علم نحو. ج ، نُحاة.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ناهی . (اِخ ) مخفف ناهید. ستاره ٔ زهره . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ناهی . (ع ص ) نهی و منع کننده .(برهان قاطع). بازدارنده . منعکننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). منعکننده و بازماننده و بازدارنده از کاری . (غیاث...
نهر ناهی . [ ن َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . در 5 هزارگزی مشرق نهرقصر و 30 هزارگزی جنوب ...