ناخن پیراء
نویسه گردانی:
NAḴN PYRʼʼ
ناخن پیراء. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) ناخن پیرا. ناخن پیرای . مقص . مقراض : و سنبل را نخست با ناخن پیراء ببرند پس اندر هاون بکوبند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به ناخن پیرا و ناخن پیرای شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ناخن پیرا. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) ناخن گیر. ناخن چین . ناخن پیرای . رجوع به ناخن پیرای شود : و اگر بدین کفایت نکند به ناخن پیرا بردارند تا خون تما...