اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناد

نویسه گردانی: NAD
ناد. [ نادد ] (ع ص ) رمنده و پراکنده شونده . (ناظم الاطباء). رمنده . (اقرب الموارد). ج ، نواد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ناد. (اِ) بانگ . صدا. آواز. (ناظم الاطباء).
ناد. [ نادد ] (ع اِ) رزق . روزی . (ناظم الاطباء). رزق . (آنندراج ). لیس له ناد؛ نیست مر او را رزق . (منتهی الارب ).لیس لهم ناد؛ ای رزق . ج ، ...
نأد. [ ن َءْدْ ] (ع مص )ذهاب . || بد خواستن . (منتهی الارب ). || حسد بردن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). کینه . حسد. رشک . (ناظم الاطباء). ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.