نازک بدن
نویسه گردانی:
NAZK BDN
نازک بدن . [ زُ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) نوعی از رستنی باشد شبیه به بستان افروز لیکن ساقش سرخ و خوش رنگ می باشد و بعضی گویند سرخ مرد همانست . (برهان قاطع). آن را سرخ مرد نیز خوانند. (فرهنگ نظام بنقل از جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || در هندوستان نوعی از کنار که بسیار شیرین و تنک پوست بود و آن را پیوند کنند. (آنندراج ). || یک قسم گلی سرخ . || قسمی از عناب . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
نازک بدن . [ زُ ب َ دَ ] (ص مرکب ) معشوق . هر که بدن لطیف دارد. (فرهنگ نظام ). کنایه از معشوق باریک میان لطیف تن . (انجمن آرا).معشوق لطیف و...