ناسی
نویسه گردانی:
NASY
ناسی ٔ. [ س ِءْ ] (ع ص ) اسم فاعل است از نساء. (معجم متن اللغة). رجوع به نساء شود. || فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فربه از انسان و حیوان . (اقرب الموارد) (المنجد). مقابل لاغر و نحیف . ج ، نَسَاءَة.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ناسی . (ع ص ) فراموش کننده . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). فراموشکار. که فراموش می کند. که نسیان دارد. || آنکه د...
ناسی . (اِخ ) لقب قلمس است چون ماهها را فراموش می کرد ۞ . (از الانساب سمعانی ).
ناسی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فراموش شدن . (ناظم الاطباء). || فراموشکار شدن : گرچه خفته گشت و ناسی شد ز پیش کی گذارندش در آن نسیان خ...
نام: ناسی پینک
ملغب به: کلاغ
شهرت: ب-ف کش
شغل: چتر
اتنوموزیکولوژی (ethnomusicology) یا "موسیقیشناسی قومی" را میتوان علم مطالعه موسیقی در بستر فرهنگ دانست. این علم را با نامهای دیگری نیز میشناسند: c...
ناثی . (ع ص ) غیبت کننده . مغتاب . (المنجد).
نعسی . [ ن َ سا ] (ع ص ) ناعسة. تأنیث نعسان است . (از متن اللغة) (از ناظم الاطباء). رجوع به نعسان و ناعسة شود.