اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناطق

نویسه گردانی: NAṬQ
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) رحمت اﷲ (خواجه ...) لاهوری به روایت مؤلف صبح گلشن «در دهلی نشو و نما یافته و برای کسب کمال به ملک توران شتافته ... مدتی در فرح آباد به سر برد و در آخر عمر به دارالحکومه ٔ لکهنو اقامت گزیده همانجا جان به قابض ارواح سپرد» ۞ . او راست :
هوس دوستی مثل تو دشمن کردم
نکند شعله به خس آنچه به خود من کردم .

*


جائی که سیر آن قد و بالا کند کسی
از سرو بوستان چه تماشا کند کسی .

*


بلهوس را به لبان تو هوس آمد و رفت
بر سر قند مکرر چو مگس آمد و رفت .
رجوع به تذکره ٔ صبح گلشن ص 496 و قاموس الاعلام ج 6 ص 455 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ناتق . [ ت ِ ] (ع ص ) شکافنده . || بلندکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زند زود آتش افروز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الزن...
ناتق . [ ت ِ ] (ع اِ) نام ماه رمضان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نامی است ماه رمضان را. (مهذب الاسماء).نام شهر رمضان به جاهلیت . (السامی ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.