ناتق
نویسه گردانی:
NATQ
ناتق . [ ت ِ ] (ع ص ) شکافنده . || بلندکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زند زود آتش افروز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الزندالواری . (المنجد). آتش زنه ٔ زود آتش افروزنده . (ناظم الاطباء). زند ناتق ، آتش زنه ٔ بسیار آتش . (مهذب الاسماء). || گسترنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ناقه ٔ زود بارگیرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده شتر زود بارگیرنده . (ناظم الاطباء). || اسب سخت برنشاننده ٔ سوار به رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الفرس الذی ینتق راکبه .(المنجد). اسبی که به سختی میگذارد کسی بر وی سوار شود. (ناظم الاطباء). || زن بسیاربچه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن و ناقه ٔ کثیرالولد. (از المنجد). زن بسیارفرزند. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ناتق . [ ت ِ ] (ع اِ) نام ماه رمضان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نامی است ماه رمضان را. (مهذب الاسماء).نام شهر رمضان به جاهلیت . (السامی ...
ناطق . [ طِ ] (ع ص ) اسم فاعل از نطق . (اقرب الموارد). گوینده . (منتهی الارب ). گویا. (آنندراج ). (فرهنگ نظام ). سخنگوی . (دهار) (مهذب الاسماء)...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) باقر (شیخ ...) شیرازی ، متخلص به ناطق . شاعری از قریه ٔ کویم شیراز است . در نسخه ٔخطی مرآت الفصاحة (مؤلف در اوایل قرن چه...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) حسن یزدی (میرزا سید...) متخلص به ناطق . از شاعران قرن سیزدهم هجری است . در تذکره ٔ خطی حدیقةالشعراء تألیف دیوان بیگی ...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) رحمت اﷲ (خواجه ...) لاهوری به روایت مؤلف صبح گلشن «در دهلی نشو و نما یافته و برای کسب کمال به ملک توران شتافته ......
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) گل محمدخان مکرانی . به روایت مؤلف شمع انجمن از دیار خود به هندوستان مهاجرت کرده و در لکهنو اقامت گزیده و به سال 126...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) محمد (شیخ ...) ابن آقا میرزا محمدعلی مجتهد شیرازی . از شاعران قرن سیزدهم است و مرحوم فرصت در آثارالعجم این ابیات را از ...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) محمدحسن کاشانی (میرزا...) داماد فتحعلی خان صبا و از شاعران قرن سیزدهم کاشان است . در نسخه ٔ خطی مدایح معتمدی تألیف مح...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) محمد شفیع (میر سید...) اصلا از سادات اصفهان است و در ولایت دکن (هندوستان ) تولد یافته وبا شیخ محمدعلی حزین در شاه جهان آ...
ناطق . [ طِ ] (اِخ ) مسیحابن ملانویدی شیرازی ، متخلص به ناطق . از شاعران عهد صفویه است . نصرآبادی ۞ آرد «نسخ تعلیق را بسیار خوش می نویسد و ...