ناهنجار
نویسه گردانی:
NAHNJAR
ناهنجار. [ هََ ](ص مرکب ) بی راه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نه به آئین . (یادداشت مؤلف ). بی قاعده . برخلاف طریقه ٔ معین . (لغات فرهنگستان ). نامناسب . || درشت . ناهموار. (از ناظم الاطباء). خشن . ناملایم . ناخوار. ناخار.
- رفتار ناهنجار ؛ رفتار بی تناسب و ناملایم و ناپسند.
|| خشن . تربیت ناشده . ناخراشیده . نخراشیده و نتراشیده . بدون ادب و ظرافت : در دل گفتم که مردی ناهنجار است که با دست ناشسته غذا میخورد. (تذکرة الاولیاء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
متخصّصان بهداشت روانی برای بر چسب گذاری رفتارهای نا هنجار در یک نظام طبقه بندی به توافق رسیده اند. محصول این توافق تحت عنوان یک کتاب مرجع تخصصی، یعنی ...