نح
نویسه گردانی:
NḤ
نح . [ ن َح ح ] (ع مص ) برانگیختن شتر را. (از منتهی الارب ). برانگیختن شتر را در سیر. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عیسی نه ماهه . [ سی ِ ن ُه ْ هََ / هَِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از خوشه ٔ انگور است .(از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). خوشه ٔ انگوری که از...
گاو نه من شیر. [ وِ ن ُه ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (مثل ...). رجوع به گاو شود.
گاو نه نه حسین . [ وِ ن َ ن َ ح ُ س ِ ] (اِخ ) (مثل ...) آنکه بی خبر و سرزده داخل خانه ٔ دیگران شود. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
الماس، زبرجد، زمرد، عقیق،، فیروزه، لاجورد، مرجان، مروارید، یاقوت.
نه هارتی و نه پارتی . [ ن َ ی ُ ن َ ] (ق مرکب ) در تداول ، بی مقدمه . (یادداشت مؤلف ).
اصحاب معلقات نه گانه . [اَ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ت ِ ن ُه ْ ن َ ] (اِخ ) ابن خلدون آرد: بهترین اشعارشان را [ شاعران عصر جاهلیت ] از ارکان بیت ال...