گفتگو درباره واژه گزارش تخلف نسرین نویسه گردانی: NSRYN نسرین . [ ن َ ] (اِخ ) نام جزیره ای است در میان دریا که عنبر از آن جزیره می آورند. (از برهان قاطع) (از فرهنگ نظام ) : حریر نامه بد ابریشم چین چو مشک از تبت و عنبر ز نسرین .فخرالدین اسعد (از جهانگیری ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی نسرین نسرین . [ ن َ ] (اِ) ۞ نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد وآن دو نوع است یکی را گل مشکین می گویند و دیگری را گل نسرین... نسرین نسرین . [ ن ِ] (معرب ، اِ) معرب نَسْرین . رجوع به نَسْرین شود. نسرین نسرین . [ ن َ رَ ] (اِخ ) نسران . به صیغه ٔ تثنیه ، نسر طایر و نسر واقع. (ناظم الاطباء). رجوع به نسر و نسر طائر و نسر واقع شود : اینت شهباز کز پی ... نسرین این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. گل نسرین گل نسرین . [ گ ُ ل ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گلی است سپید و کوچک و صدبرگ و از جنس گل سرخ و دو نوع است : یکی را گل مشکین و دیگر... نسرین نوش نسرین نوش .[ ن َ ] (اِخ ) نام دختر پادشاه سقلاب بوده که بهرام گور او را به نکاح آورده است . (آنندراج ) : دخت سقلاب شاه نسرین نوش ترک چینی ... معره ٔ نسرین معره ٔ نسرین . [ م َ ع َرْ رَ ی ِ ؟ ] (اِخ ) از اماکن مشهور شام معره ٔنسرین ۞ است . سمعانی گوید معره ٔ نسرین مشهور است به معره ٔ مصرین و ابن... غمزه ٔ نسرین غمزه ٔ نسرین . [غ َ زَ / زِ ی ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شکفتن نسرین . (آنندراج ) (برهان قاطع) : غمزه ٔ نسرین نه ز باد صباست کز ا... نسرین کیوانفر نسرین کیوانفر با نام هنری نسرین (زاده ۳۱ فروردین ۱۳۲۸ در تهران) خواننده موسیقی پاپ ایرانی است. زندگینامه [ویرایش] نسرین پس از دریافت دیپلم دبیرستان ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود