نسک
نویسه گردانی:
NSK
نسک . [ ن َ ] (ع مص ) به آب شستن جامه را وپاک کردن آن را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || پاکیزه کردن زمین شوره زار را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || همیشگی کردن به راه نیک . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). گویند: نَسَک َ الی طریقة جمیلة. (ازمنتهی الارب ). مداومت کردن در راه پسندیده . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || قربانی کردن . (از اقرب الموارد). || (اِ) مکان مألوف . (از اقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نَسَک شود.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بغ نسک . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) سومین نسک اوستا محتوی 22 فرگرد. رجوع به خرده اوستا ص 50 و مزدیسنا چ 2 ص 125 شود.
نسک خوان . [ ن ُ خوا / خا ] (نف مرکب )که نسک خواند. که اوستا خواند. زردشتی : چه مایه زاهد پرهیزگار صومعگی که نسک خوان شد از عشقش و ایارده گو...
هادخت نسک . [ دُ ن َ ] (اِخ ) ۞ نام نسکی است از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نام نسک بیست ودویم از کتاب زند و...
داتیک نسک . [ ن َ ] (اِخ ) نسک قانونی ؛ گنباسرنیجت و نیکاتوم و سکاتوم نسک از نسکهای داتیک بشمار میرفته اند. (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 255)...
چیتردات نسک . [ ن َ ] (اِخ ) نام نسک دوازدهم کتاب اوستا که در آن از فریدون و بخش کردن خونیرس یا کشور مرکزی میان پسرانش سلم و تور و ایرج ...