اجازه ویرایش برای همه اعضا

نسک

نویسه گردانی: NSK
نسخه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نسک . [ ن َ ] (اِ) در اراک (سلطان آباد): نشک ۞ (عدس ). این كلمه به صورت نرسک و نرسنگ هم آمده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام غله ای ...
نسک . [ ن َ ] (ع مص ) به آب شستن جامه را وپاک کردن آن را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || پاکیزه کردن زمی...
نسک . [ ن َ / ن ِ / ن ُ / ن ُ س ُ ] (ع اِ) پرستش .(منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || هرچه حق خدای عزوجل باشد. (منتهی الارب ) (...
نسک . [ ن َ س َ ] (ع اِ) جای الفت گرفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به نَسْک شود.
نسک . [ ن ُ ] (اِ) هر دفتر را نام باشد از دفاترپازند. (غیاث اللغات ). قسمی باشد از بیست ویک قسم کتاب زند منسوب به زردشت که هر قسم را نسک ن...
نسک . [ ن ُ ] (ع اِ) قربانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار). قربانی کردن بهر خدای تعالی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99) (تاج المصادر بیهقی )....
نسک . [ ن ُ س َ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پرنده ای است . (از اقرب الموارد).
نسک . [ ن ُ س ُ ] (ع اِ) ذبیحة. (از اقرب الموارد) (المنجد). قربانی یا خون . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خون قربانی . (ناظم الاطباء). خون . ...
نسک . [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، در 42هزارگزی جنوب غربی چگنه ٔ بالا دردامنه ٔ معتدل هوائی واقع ا...
نسک . [ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش شهداد شهرستان کرمان است . این دهستان در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری بین دهستان کشیت و گوک قرار دار...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.