نسک
نویسه گردانی:
NSK
نسک . [ ن َ / ن ِ / ن ُ / ن ُ س ُ ] (ع اِ) پرستش .(منتهی الارب ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || هرچه حق خدای عزوجل باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). || (مص ) پرستیدن . پارسا گردیدن . (منتهی الارب ). تزهد.تعبد. تقشف . (از اقرب الموارد) (از المنجد). نسوک . منسکة. (المنجد). تقرب جستن به خدا با عبادت و قربانی کردن در راه او. (از اقرب الموارد) (از المنجد).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بغ نسک . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) سومین نسک اوستا محتوی 22 فرگرد. رجوع به خرده اوستا ص 50 و مزدیسنا چ 2 ص 125 شود.
نسک خوان . [ ن ُ خوا / خا ] (نف مرکب )که نسک خواند. که اوستا خواند. زردشتی : چه مایه زاهد پرهیزگار صومعگی که نسک خوان شد از عشقش و ایارده گو...
هادخت نسک . [ دُ ن َ ] (اِخ ) ۞ نام نسکی است از بیست ویک نسک کتاب زند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نام نسک بیست ودویم از کتاب زند و...
داتیک نسک . [ ن َ ] (اِخ ) نسک قانونی ؛ گنباسرنیجت و نیکاتوم و سکاتوم نسک از نسکهای داتیک بشمار میرفته اند. (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 255)...
چیتردات نسک . [ ن َ ] (اِخ ) نام نسک دوازدهم کتاب اوستا که در آن از فریدون و بخش کردن خونیرس یا کشور مرکزی میان پسرانش سلم و تور و ایرج ...