اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسناس

نویسه گردانی: NSNAS
نسناس . [ ن َ ] (ع اِ) سیر. رفتار. نشان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).گویند: قَطَعَ اﷲ نسناسَه ؛ أی سیره و اثره . (منتهی الارب ). سیره . (اقرب الموارد)؛ قطع کند خدا سیر و اثر و نشان او را. (ناظم الاطباء). || نسناس الانسان و غیره ؛ جهده و صبره . (اقرب الموارد). || (ص ) قَرَب نسناس ؛ قَرَب شتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سریع. (از اقرب الموارد). || شدید. (اقرب الموارد). || (اِ) ناقة ذات نسناس ؛ شترماده با باقی مانده ٔ سیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ذات سیر باق . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نسناس . [ ن َ / ن ِ ] (ع اِ) دیو مردم . (مهذب الاسماء)(منتهی الارب ) (از السامی ) (انجمن آرا) (دهار) (ناظم الاطباء). غول . (ناظم الاطباء). جانوری...
نسناس . [ ن ِ ](ع اِ) گرسنگی سخت . جوع شدید. (از اقرب الموارد).
آدمی به این بد ذاتی نوبر است
نَسناس: nasnãs ـ 1ـ بد ذات 2ـ آدم زشت 3ـ احمق، خنگ، ابله
نصناص . [ ن َ ] (ع ص ) حیة نصناص ؛ مار بسیار جنبنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.