نصناص
نویسه گردانی:
NṢNAṢ
نصناص . [ ن َ ] (ع ص ) حیة نصناص ؛ مار بسیار جنبنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
نسناس . [ ن َ / ن ِ ] (ع اِ) دیو مردم . (مهذب الاسماء)(منتهی الارب ) (از السامی ) (انجمن آرا) (دهار) (ناظم الاطباء). غول . (ناظم الاطباء). جانوری...
نسناس . [ ن َ ] (ع اِ) سیر. رفتار. نشان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).گویند: قَطَعَ اﷲ نسناسَه ؛ أی سیره و اثره . (منتهی الارب ). سیره . (اقرب الم...
نسناس . [ ن ِ ](ع اِ) گرسنگی سخت . جوع شدید. (از اقرب الموارد).
نَسناس: nasnãs ـ 1ـ بد ذات 2ـ آدم زشت 3ـ احمق، خنگ، ابله
آدمی به این بد ذاتی نوبر است