اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظام

نویسه گردانی: NẒAM
نظام . [ ن ِ] (اِخ ) (شیخ ...) از فقهای هندوستان است و به سال 1067 به فرمان عالمگیر پادشاه کتاب فتاوی عالمگیری رابه نام او تألیف کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نظام الدین قاری . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ )محمود یزدی ملقب به نظام الدین و مشهور به شاعر البسه . از شاعران قرن نهم است . وی به تقلید ابوا...
نظام الدین قمری . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ق ُ ] (اِخ ) از شعرای قرن هفتم اصفهان و با کمال الدین اسماعیل و اثیرالدین اومانی معاصر است و به روایت ...
قاضی نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدولد ارشد مولانا شرف الدین حاجی محمد. در شمار اعاظم فقهای زمان میرزا ابوالقاسم بابر قلمداد میشد ول...
خواجه نظام الملک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ن ِ مُل ْ م ُ ](اِخ ) رجوع به نظام الملک وزیر ملکشاه سلجوقی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظام الدین سهیلی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ س ُ هََ ] (اِخ ) احمد (شیخ ). رجوع به نظام الدین احمد و نیز رجوع به فرهنگ آنندراج ذیل نظام الدین شود.
نظام الدین دهلوی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ دِ ل َ ] (اِخ ) احمد از ادبای قرن دهم و از مقربان اکبر پادشاه و از پارسی گویان هند است و «طبقات اکبری »...
نظام الدین ساوجی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ وَ ] (اِخ ) محمدبن حسین قرشی ساوجی ، از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم و از شاگردان و پروردگان شیخ بهائی ا...
نظام الدین محمود. [ ن ِ مُدْ دی م َ ] (اِخ ) از امرای ریگ است ، وی و برادرش در عهد تسلط قراغزان بر کرمان بدان نواحی تاختند و به سال 597 هَ...
نظام الدین گنجوی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ گ َ ج َ ] (اِخ ) محمود مکنی به ابوالعلاءو ملقب به ملک الشعرا و استادالشعرا. رجوع به ابوالعلاء گنجوی و ن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.