اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نظام الدین

نویسه گردانی: NẒAM ʼLDYN
نظام الدین . [ ن ِ م ُدْ دی ] (اِخ ) (مولانا) عبدالرحیم خوافی ، معروف به پیر تسلیم . ۞ از مشایخ قرن هشتم هرات و مورد احترام ملک معزالدین حسین است ، چون بر کفر ترکان غز بادغیس فتوی نوشت غزان هرات را محاصره کردند و «پیغام فرستادند که غرض ما... قتل کسی است که ما را کافر اعتقاد کرده اکنون اگر مردم هرات می خواهند که مال و جان ایشان در عرصه ٔ هلاک نیفتد باید که آن شخص را بیرون فرستند... هرویان فتوی نوشتند که ضرر خاص برای نفع عام جایز است و در محلی که خدمت مولوی وعظ می گفت آن نوشته را بدستش دادند مولانا علی الفور از منبرفرود آمده غسل کرده ... از شهر بیرون رفت ... دشمنان او را کشتند و در خیابان دفن کردند و ترک محاصره هرات کرده روی به مساکن خود نهادند. (از رجال حبیب السیرص 57). و نیز رجوع به حبیب السیر جزو 2 ج 3 ص 78 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
نظام الدین سندی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ س ِ ] (اِخ ) مشهور به جام از سلاطین سند و از پارسی گویان آن دیار است ، پس از 48 سال حکمروائی به سال 91...
نظام الدین شامی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) از شاعران و فضلای قرن هشتم و اوایل قرن نهم تبریز ۞ و قدیمی ترین مورخان عصر تیموری است . او ر...
نظام الدین قاری . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ )محمود یزدی ملقب به نظام الدین و مشهور به شاعر البسه . از شاعران قرن نهم است . وی به تقلید ابوا...
نظام الدین قمری . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ق ُ ] (اِخ ) از شعرای قرن هفتم اصفهان و با کمال الدین اسماعیل و اثیرالدین اومانی معاصر است و به روایت ...
نظام الدین موذی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن حیدر خوارزمی ، مکنی به ابواسحاق ، از شاعران و دانشمندان قرن هفتم و با یاقوت ...
نظام الدین هروی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ هََ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب شود.
نظام الدین هروی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ هََ رَ ] (اِخ ) از شعرای عهد سلطان حسین بایقرا و معاصر امیر علیشیر نوائی است . در هرات منصب قضا داشته ۞ ....
نظام الدین یزدی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ی َ ] (اِخ ) محمود، شاعر البسه . رجوع به نظام الدین قاری شود.
قاضی نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدولد ارشد مولانا شرف الدین حاجی محمد. در شمار اعاظم فقهای زمان میرزا ابوالقاسم بابر قلمداد میشد ول...
نظام الدین اشرفی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِاَ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب و نیز رجوع به روضات الجنات ص 351 شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.