نظام الدین
نویسه گردانی:
NẒAM ʼLDYN
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمدبن حسین بن یوسف بستی ، مکنی به ابوالفتح و ملقب به نظام الدین ، از شاعران و ادیبان نیمه ٔ دوم قرن چهارم است . وی دبیر رسایل بایتوز امیر بست بود و چون ناصرالدین سبکتکین بست را گشود بخدمت او درآمد و منشی دیوان رسایل وی گشت ، در اوایل عهد سلطان محمود هم این سمت را داشت و سرانجام چون خاطر سلطان بر او دیگرگونه شد، به بخارا رفت و در سالهای 400-403 هَ . ق . در آنجا وفات یافت . وی به پارسی و تازی شعر سرود. و دیوان داشته است . او راست :
یکی نصیحت من گوش دار و فرمان کن
که از نصیحت سود آن کند که فرمان کرد
همه به صلح گرای و همه مدارا کن
که ازمدارا کردن ستوده گردد مرد
اگرچه قوت داری و عدت بسیار
به گرد صلح درآی و به گرد جنگ مگرد
نه هرکه دارد شمشیر حرب باید ساخت
نه هر که دارد پازهر زهر باید خورد.
(از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 1 ص 459) (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص 24 به بعد) (لباب الالباب چ نفیسی ) (وفیات الاعیان ج 2 ص 507) (مجمعالفصحا چ مصفا ج 1 ص 150). و نیز رجوع به ابوالفتح بستی شود.
واژه های همانند
۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
نظام الدین سندی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ س ِ ] (اِخ ) مشهور به جام از سلاطین سند و از پارسی گویان آن دیار است ، پس از 48 سال حکمروائی به سال 91...
نظام الدین شامی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) از شاعران و فضلای قرن هشتم و اوایل قرن نهم تبریز ۞ و قدیمی ترین مورخان عصر تیموری است . او ر...
نظام الدین قاری . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ )محمود یزدی ملقب به نظام الدین و مشهور به شاعر البسه . از شاعران قرن نهم است . وی به تقلید ابوا...
نظام الدین قمری . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ق ُ ] (اِخ ) از شعرای قرن هفتم اصفهان و با کمال الدین اسماعیل و اثیرالدین اومانی معاصر است و به روایت ...
نظام الدین موذی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمدبن حیدر خوارزمی ، مکنی به ابواسحاق ، از شاعران و دانشمندان قرن هفتم و با یاقوت ...
نظام الدین هروی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ هََ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب شود.
نظام الدین هروی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ هََ رَ ] (اِخ ) از شعرای عهد سلطان حسین بایقرا و معاصر امیر علیشیر نوائی است . در هرات منصب قضا داشته ۞ ....
نظام الدین یزدی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ی َ ] (اِخ ) محمود، شاعر البسه . رجوع به نظام الدین قاری شود.
قاضی نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) محمدولد ارشد مولانا شرف الدین حاجی محمد. در شمار اعاظم فقهای زمان میرزا ابوالقاسم بابر قلمداد میشد ول...
نظام الدین اشرفی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِاَ رَ ] (اِخ ) عبدالحی . رجوع به نظام الدین عبدالحی بن عبدالوهاب و نیز رجوع به روضات الجنات ص 351 شود.