اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نعفة

نویسه گردانی: NʽF
نعفة. [ ن َ ف َ ] (ع اِ) دوال کفش که بر پشت پای از جانب چپ قدم باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۱ ثانیه
نعفة. [ ن َ ع َ ف َ ] ۞ (ع اِ) غده ٔ گوشت تباه شده . (ناظم الاطباء). بند گوشت تباه شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). عقده ٔ فاسدشده در گوشت ...
کیسه کوچک گره بسته ای که مشک ناف آهو در آن است
نافه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) پهلوی : نافَک ۞ (ناف )، بلوچی : ناپَگ ۞ ، نافَگ ۞ ، نافَغ ۞ (ناف )، کردی : نابک ۞ (ناف )، ارمنی : نَپَک ۞ (کی...
نافه کش . [ ف َ / ف ِک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه نافه ٔ مشکین با خود دارد.که نافه با خود دارد. آهوئی که نافه ٔ مشکین دارد.
نافه مو. [ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) پیری که موهایش مثل موی نافه سفید شده باشد. (آنندراج ). رجوع به نافه شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نافه چین. (کیسه ای مشکین به اندازه ٔ تخم مرغی که زیر پوست شکم آهوی ختا/چین [ غزل المسک] نر ۞ جای گرفته و در آن مشک وجود دارد). ///////////////////////...
نافه ناف . [ ف َ / ف ِ ] (اِ مرکب ) عبارت از آهوی مشکین است . (آنندراج ). رجوع به نافه شود.
نافه بوی . [ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) خوشبوی . معطر : بر عیش زدند ناف عالم اکنون که بهارنافه بوی است . خاقانی . || کنایه از گنده دهان است یعنی ...
نافه کشی . [ ف َ / ف ِ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل نافه کش . صفت آهوی نافه دار : هر آهو که با داغ او زاده بودز نافه کشی نافش افتاده بود.نظا...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.