نعمة
نویسه گردانی:
NʽM
نعمة. [ ن ِ م َ ] (ع اِمص ، اِ) دست و دسترس نیکو. (از منتهی الارب ). آنچه از روزی و مال و جز آن که نصیب آید. (از اقرب الموارد). یدالبیضاء الصالحة. (متن اللغة) (اقرب الموارد). || نعمةاﷲ؛ آنچه خدا به بنده عطا کند از چیزهائی که غیر از آن مورد آرزوی او نیست . (از اقرب الموارد). || نیکی . ناز. (منتهی الارب ). خفض . دعة. (متن اللغة). || مال . (منتهی الارب ) (متن اللغة). واسعالنعمة؛ واسعالمال . (اقرب الموارد). || منت . (منتهی الارب ) (متن اللغة) (اقرب الموارد). صنیعت . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || سرور. شادمانی . (منتهی الارب ). مسرت . (تاج العروس ) (متن اللغة)(اقرب الموارد). || آسودگی . تن آسانی . (منتهی الارب ). || نیکوئی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 100). آنچه کرده شود از نیکوئی در حق کسی . (منتهی الارب ). انعام . (تاج العروس ) (متن اللغة). ج ، نعم ،اَنعُم ، نِعمات ، نِعِمات . در تمام معانی رجوع به نعمت شود. || (مص ) دارای رفاهیت و آسایش گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مَنعَم . (اقرب الموارد). || وسعت یافتن و خوش و نیکو شدن زندگی . مَنعَم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). نَعمَة. (متن اللغة). || روشن شدن دیده به دیدار کسی . نَعمَة. مَنعَم . (از متن اللغة).
واژه های همانند
۲۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
فراق نامه . [ ف ِ / ف َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن شرح جدایی از دوست بود : فراق نامه ٔ سعدی به هیچ گوش نیامدکه دردی از سخنانش...
فسون نامه . [ ف ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) کتابی که در آن فسون و جادویی نوشته باشند. افسون نامه : فسون نامه ٔ زند را تر کنندوگرنه بزندان دفتر کن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شیوه نامه. دستورالعمل. (منبع: واژه نامۀ پارسی سره، گروه علمی تک، فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی)
با نام خدا
میتواند عبارت باشد از :
ایجاد شرح بر متن اصلی در نامه ، مقاله ، کتاب و ... در ضرورت تاکید بر نکته ای از متن مرجع
با احترام
...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
متنی حقوقی - فقهی که برای آزادی برگان و کنیزکان نوشته می شد. به آن آزاد نامچه هم گفته می شود.