نفس
نویسه گردانی:
NFS
نفس . [ ن ُف ْ ف َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نفساء. رجوع به نفساء شود.
واژه های همانند
۱۶۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
نفس زدن . [ ن َ ف َ زَ دَ ] (مص مرکب ) دم زدن . نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). زیستن . زندگی کردن : خاقانیا نفس که زنی خوش زن کانجا قبول خوش ...
نفس دراز. [ ن َ ف َ دِ ] (ص مرکب ) کنایه از درازنفس و پرگوی . (از آنندراج ) (برهان قاطع). پرگوی . پرحرف . (ناظم الاطباء).
گنده نفس . [ گ َ دَ / دِ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) کسی که دَم و نفس او متعفن است . رجوع به گنده دم شود.
نفس کلی . [ ن َ س ِ ک ُل ْ لی ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هیأت مجموعی نفوس انواع موالید ثلاثه . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به نفس کل و ...
مسیح نفس. {مَ نَ فَ). (ص مرکب). //////////////// هوا گشت نَفَس گَشت و باد گشت ،گُشای دِرَخت سَبز بود و مُرغ گوسفند گشت به خروش آمد ***************** ح...
nafase-amiq این دو واژه اربی است و پارسی جایگزین، این است:
سونانک sunãnak (پارسی دری. برهان قاطع)
این دو واژه عربی است و پارسی آن این می باشد:
اَنگْرو (اوستایی: اَنگرومَئینیَ)
به معنای خواسته های مادی ، چیزهایی از لذتهای مادی و زمینی که فرد طلب ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خواهش های نفسانی که در تقابل با خواسته پروردگار است
کیفری برپایه رفتار با ستمکار به گونهای که او با ستمدیده کرده بنابر درخواست ستمدیده یا نزدیکان او.