نقد
نویسه گردانی:
NQD
نقد. [ ن ِ ] (ع ص ) بطی ءالشباب قلیل اللحم . (اقرب الموارد) (متن اللغة). نُقد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کودک کم نیروی نزار که دیر به برنائی رسد. (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به نُقد شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ویتاندا vitândâ (سنسکریت: vitanda) **** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چقاکبود نقد علی . [ چ َ ک َ دِ ن َ دِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 19 هزارگزی جنوب خاوری کوزران و یکهزارگزی ...
سیاه سیم زراندود چون به بوته برند
خلاف آن به درآید که خلق پندارند
در مناطق غربی کشور حلوای کم ارزشی از نظر بها می پزند که تنها برای پر کردن شکم از شر گرسنگی می خورد و بس.
بنابراین اگر آدمی از شدت گرسنگی در حال مرگ...