اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نم

نویسه گردانی: NM
نم . [ ن َم م ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از منتهی الارب ). || فاش کردن سخن را به اشاعت و افساد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فاش کردن خبر را به قصد فتنه انگیزی و ایجاد وحشت . (از ناظم الاطباء). || آراستن سخن را به دروغ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || برآغالانیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). برآغالانیدن قوم را بر همدیگر و برانگیختن آنها را. (از ناظم الاطباء). || دمیدن و برآمدن بوی مشک . (از منتهی الارب ). ساطع شدن رایحه ٔ چیزی . (از اقرب الموارد). || (ص ) سخن چین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نَمّام . (اقرب الموارد). ج ، نَمّون ، اَنِمّاء، نُم ّ. || (اِ) نفس . || حرکت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جنبش . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گل نم زدن . [ گ ُ ن َ زَ دَ ] (مص مرکب ) افشاندن آب کم با پشت پنجه ٔ دست . آب کمی زدن با دست به چیزی . آب کمی به چیزی افشاندن . گل نمی...
داریه نم کن . [ دارْ ی َ / ی ِ ن َ ک ُ ] (نف مرکب ) کسی که پوست داریه را نم کندتا نیکوتر آواز دهد. || متملق . چاپلوس .
ور نم نهادن . [ وَ ن َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آن است که شخصی را بکشند و در زیر خاک پنهان کنند و بر بالای او گل و ریاحین برویانند. (ناظم ...
رنگ و نم گرفتن . [ رَ گ ُ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رونق و صفا گرفتن . شأن و شوکت پیدا کردن . رنگ و بوی گرفتن . رنگ و آب گرفتن . رجوع به ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.