اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوح

نویسه گردانی: NWḤ
نوح . (اِخ ) ابن نصربن احمد سامانی ، ملقب به امیر الحمید و مکنی به ابومحمد. از پادشاهان ساسانی است . به سال 331 هَ . ق . ۞ به جای پدر در بخارا بر تخت حکمرانی ماوراءالنهر جلوس کرد. در عهد امارت وی فتنه ها پدید آمدتا بدانجا که چند گاهی از تاج و تخت جدا شد اما دوباره مقام خویش را به دست آورد ۞ . وی به سال 343 در بخارا وفات یافت . (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 381) (مجمل فصیحی ج 2 ص 52) (تاریخ گزیده ص 381) (سلسله های اسلامی ص 159) (تاریخ ادبیات ایران تألیف صفا ج 1 ص 209) (تاریخ پیامبران و شاهان ص 212). و رجوع به ابن خلدون ج 4 ص 345 و الکامل ابن اثیر ج 8 ص 131 و 168 و النجوم الزاهرة ج 3 ص 311 و اللباب ج 1 ص 523 و البدایة و النهایة ج 11 ص 323 و تاریخ مختصر الدول ص 298 و حبیب السیر ج 1 ص 325 و لباب الالباب ج 1 ص 22 و 334 و تاریخ سیستان ص 347 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
طوفان نوح . [ ن ِ نو ] (اِخ ) مصیبت و بلیه ای که بر بنی نوع بشر آمده و هیچ یک از بنی نوع بشر جز هشت نفر خانواده ٔ نوح رهائی نیافتند. (قاموس...
مدح غیرواقعی میت
ساباطابی نوح . [ طِ اَ ] (اِخ ) موضعی است و عبداﷲ بن میمون القداح بنیاد گذار شعبه ٔ قرامطه از اسمعیلیه پس از آنکه عسکرمکرم را ترک گفت دو سر...
ابراهیم بن احمد بن نوح مؤدّب، از راویان حدیث و دانشمندان قرائت و تجوید اصفهان در قرن سوم هجری است. فهرست مندرجات ۱ - معرفی اجمالی ۲ - پانویس ۳ - منبع ...
نوه . (عدد، ص ) نُه ْ. (حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). به وزن کوه ، نه . تسعه . (از برهان ) (ازفرهنگ خطی از تحفه ). رجوع به نُه ْ شود :...
نوه . (ع مص ) بازایستادن از چیزی . (از منتهی الارب ). رجوع به نَوه شود. || (اِمص ) بازایستادگی از چیزی ، الانتهاء عن الشی ٔ. نَوه . (از اقرب ا...
نوه . [ ن َ وَ / وِ ] (اِ) ۞ نبیره .(رشیدی ) (برهان قاطع). فرزندزاده . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). نبه . نواسه . پشت دوم . (یادداشت مؤلف ). |...
نوه . [ ن ُ وَ / وِ ] (اِ) یکی از انواع چینی در عهد صفویه ، و آن مانند کاشی مشهد بود. (مجله ٔ یغماسال 15 ص 559، از جنگی خطی ، از فرهنگ فارسی ...
نوه . [ ن ُوْ وَه ْ ] (ع ص ، اِ) ماتمیان از مرد و زن . (منتهی الارب ). نوح . نائحات . (اقرب الموارد).
نوه . [ ن َوْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن نبات و جز آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بزرگ شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ). مرتفع وبلند گرد...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.