نور
نویسه گردانی:
NWR
نور. (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا از بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، در 35 هزارگزی جنوب شرقی کرمانشاهان بر کنار رودخانه ٔ مرک ، در دشت سردسیری واقع است و 205 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ مرک ، محصولش غلات و حبوبات و چغندرقند و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
نور گستردن . [ گ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) نور گسترانیدن . رجوع به نور گسترانیدن شود.
سایه و نور. [ ی َ / ی ِ وُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سایه ٔ درخت است چه سایه و آفتاب هر دو دارد. || کنایه از شب و روز هم هست . (...
الف بن نور. [ اَ ف ِ ن ِ] (اِخ ) کاشانی . او راست : کتاب مطلعالانوار در سیر رسول خدا و تاریخ خلفا. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2).
نور گستراندن . [گ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به نور گسترانیدن شود.
نور گسترانیدن . [ گ ُت َ دَ ] (مص مرکب ) نور افشاندن . (فرهنگ فارسی معین ). نور گستردن . نور گستراندن . || کنایه از آشکار کردن و دیدن و ظاهر ن...
حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه ، قطب سلسله جلیله نعمت الهی گنابادی، فرزند آقای صالحعلیشاه و برادر آقای سلطانحسین تابنده (رضاعلیشاه) و عموی آقای ...
حاج دکتر نورعلی تابنده، با لقب " مجذوب علیشاه" ، قطب سلسله نعمت الهی سلطانعلیشاهی گنابادی می باشد .
وی علوم اسلامی، هیات قدیم و نجوم را در زادگاه خو...
هفت حجله ٔ نور. [ هََ ح ِ ل َ / ل ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از هفت پرده ٔ چشم است که آن صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
=== عنوان خود را اینجا وارد کنید... آذر