نوس
نویسه گردانی:
NWS
نوس . [ ن َ ] (ع مص ) جنبیدن . (دهار) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). جنبیدن پیرایه و گیسو و جز آن . (از منتهی الارب )(آنندراج ). نوسان . (از اقرب الموارد). رجوع به نوسان شود. || راندن شتر را. (از تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فروهشتن گیسوها را از پشت . (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نوس . (اِ) قوس قزح . (لغت فرس اسدی ) ۞ (صحاح الفرس ) (اوبهی ) (ناظم الاطباء). آژفنداک . (ناظم الاطباء). نوسه . (فرهنگ فارسی معین ) : از باد ر...
دیم نوس . (اِخ ) لیم نوس . از مقربان اسکندر که نقشه ٔ خود را درباره ٔ قتل اسکندر با جوانی به نام نی کوماک در میان گذارد و جوان مزبور جریان ...
کاره نوس . [ رِ] (اِخ ) نام پدر «اونتوس » ۞ سرکرده ٔ لاسدمونیها. (ایران باستان چ 1 ج 1 ص 768).
نوص . [ ن َ ] (ع مص ) جنبیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن . (از اقرب الموارد). مناص . نویص . نیاصة. نوصان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نَوس ....