اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نوش نوش

نویسه گردانی: NWŠ NWŠ
نوش نوش . (اِ مرکب ) گوارا باد. نوش باد. نوشانوش :
نیست خالی بزم او از باش باش و نوش نوش
نیست خالی رزم او از گیرگیر و های های .

منوچهری .


ساقی غم که جام جام دهد
عمر درنوش نوش می بشود.

خاقانی .


هر شرب سردکرده که دل چاشنی گرفت
با بانگ نوش نوش چشیدم به صبحگاه .

خاقانی .


چو بیدارم کنند از خواب مستی چشم آن دارم
که همسنگ اذان گیرند بانگ نوش نوشم را.

سنجر کاشی (از آنندراج ).


|| پیاپی نوشیدن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
نا و نوش . [ وُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نغمه و نی شنیدن و شراب نوشیدن و حاصل معنی عشرت وطرب است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از بهار عجم ...
ناز و نوش . [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) عیش و نوش . خوشگذرانی : صبا به تهنیت پیر می فروش آمدکه موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد.حافظ.
نای و نوش . [ ی ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) خوشگذرانی . لهو و لعب . نا و نوش : پسر از لذت نای و نوش این سخن در گوش نیاورد. (گلستان ).
چشمه ٔ نوش . [ چ َ م َ/ م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آب حیات است . (انجمن آرا) (آنندراج ). آب حیات . (ناظم الاطباء). و رجوع به ...
جام یاقوت نوش . [ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جامی که محتوی شراب یاقوتین است . صاحب آنندراج آرد: استعاره است . یعنی جامی که شراب سرخ ...
نوش‌آفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی ایرانی است[۱] او که پدرش دیپلمات وزارت امور خارجه بود در پاییز ۱۳۱۸ د...
نوش‌آفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی اهل ایران است.[۱] او، که پدرش دیپلمات وزارت امور خارجه بود، در پاییز ۱۳۱...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.