نوه
نویسه گردانی:
NWH
نوه . (ع مص ) بازایستادن از چیزی . (از منتهی الارب ). رجوع به نَوه شود. || (اِمص ) بازایستادگی از چیزی ، الانتهاء عن الشی ٔ. نَوه . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۳ ثانیه
پسر نوح . [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) پسران نوح چند تن بودند بنام سام و حام و یافث و کنعان و کنعان کافر بود و چون پسر نوح مطلق در شعر و غیر آن گ...
ابن نوح . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) محمدبن ایوب اندلسی غافقی . مقری و محدث . او از فقهای مالکی است و وفات وی به سال 608 هَ . ق . بوده است .
ارض نوح . [ اَ ض ُ ] (اِخ ) یکی از قرای بحرین است . (مراصدالاطلاع ). || دهی است به یمن . (منتهی الأرب ).
قلعه نوح . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 7هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 5هزارگزی باختر راه ت...
کرک نوح . [ ] (اِخ ) شهری به فلسطین . (نخبةالدهر دمشقی ).
کوه نوح . [ هَِ ] (اِخ ) رجوع به آرارات شود.
کشتی نوح . [ ک َ / ک ِ ی ِ ] (اِخ ) سفینه ٔ نوح . کشتئی بوده که نوح در طوفان معروف زمان خود برآن نشست و این کشتی بعدها در جودی بزمین نشس...
غراب نوح . [ غ ُ ب ِ ] (اِخ ) کلاغی است که نوح (ع ) فرستاد تا از چگونگی طوفان آب پیغام آورد و رفت و برنگشت . رجوع به البیان و التبیین چ ...
طوفان نوح . [ ن ِ نو ] (اِخ ) مصیبت و بلیه ای که بر بنی نوع بشر آمده و هیچ یک از بنی نوع بشر جز هشت نفر خانواده ٔ نوح رهائی نیافتند. (قاموس...