اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
های وهو. [ ی ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ صوت مرکب ) شور و غوغای اهل طرب . هایاهوی . های هوی . هیاهو : های و هویی میرسد امشب به گوش هوش بازهمنشین ...
دو نفر بودن
کنایه به حیله گری در به ثمر رساندن امور است... با هر کلکی کار را پیش بردن... با دوز و دغلکاری رفع مشکلات را کردن...
گِ و گَ پُ. دوخت و دوز در گویش کازرونی(ع.ش)
[رُ] بحبوحه، در میان گرفتاری
کمیت و کیبفیت
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هیر و ویر. [ رُ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه آنگاه به کار رود که مردم در آشفتگی و درهمی و انبوهی و ازدحام بوند و کس مر کس را نایستد.- امثال...
شوخ و شنگ ؛ از اتباع . خوشگل و ظریف . زیبا و عشوه گر : کنون هر عاشقی کو را می روشن به چنگ آمد بطرف باغ همدم با نگاری شوخ و شنگ آمد. فرخی . بک...
مسخره بازی
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.