شوخ و شنگ
نویسه گردانی:
ŠWḴ W ŠNG
شوخ و شنگ ؛ از اتباع . خوشگل و ظریف . زیبا و عشوه گر :
کنون هر عاشقی کو را می روشن به چنگ آمد
بطرف باغ همدم با نگاری شوخ و شنگ آمد.
فرخی .
بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان
همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش .
خاقانی .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.