گفتگو درباره واژه گزارش تخلف واثق نویسه گردانی: WʼṮQ واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای اصفهان . از اوست :ای آنکه ترا زیاده از جان دارم در عشق تو نی سر و نه سامان دارم تا دل دارم درد تو دارم در دل تا جان دارم غم تو در جان دارم .(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 576). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی واثق واثق . [ ث ِ ] (ع ص ) اعتماددارنده . (تاج العروس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطمئن : به همّت بلند و عقل کامل برزویه واثق گشتند. (کلیله و د... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) از شعرای عثمانی و نام اواحمد است . وی به جهت حسن خط به استنساخ کتب اشتغال داشت و در پایان عمر دچار جنون شد و به س... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) از شاعران و خطاطان عثمانی و نام او ابراهیم است و به سال 1168 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ). واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) (...الثانی ) لقب عمربن ابراهیم مکنی به ابوحفص از خلفای عباسی مصر که به سال 787 هَ . ق . بجای متوکل علی اﷲبه خلافت ... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) (... الاول ) ابراهیم بن المستمسک بن ۞ الحاکم بامراﷲ از خلفای عباسی مصر معروف به واثق اول و کنیه ٔ او ابواسحاق بود. در... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) ادریس بن محمدبن عمربن عبدالمؤمن معروف به ابودبوس و ملقب به واثق ، بر پسر عم خود ابوحفص عمربن ابی ابراهیم (مرتضی ) ... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) حسن (میرزاحسن ) بیک ، یکی از شعرای هند که در دربار نیز منصبی عالی داشت و در عهد عالمگیر پادشاه از مقام خود صرف نظر کرد... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن قاسم یکی از ملوک دوران اول حمودیه (بنوحمود) در جزیرةالخضراء (اندلس ) بود که در حدود سالهای (440 تا 450 ... واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) محمد واثق یکی از شاعران عثمانی در قرن یازدهم هجری بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ). واثق واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) محمد چهارم معروف به واثق مرینی یکی از امرای بنی مرین است که در سال 788 هَ . ق . حکومت یافته . (از طبقات اسلام ص 4... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود