اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

واثق

نویسه گردانی: WʼṮQ
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) حسن (میرزاحسن ) بیک ، یکی از شعرای هند که در دربار نیز منصبی عالی داشت و در عهد عالمگیر پادشاه از مقام خود صرف نظر کرد. از اوست :
آیینه ای است بر سر راه عدم وجود
هر کس رسید کرد نگاهی و درگذشت .

(تذکره ٔ صبح گلشن ص 577).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
واثق . [ ث ِ ] (ع ص ) اعتماددارنده . (تاج العروس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطمئن : به همّت بلند و عقل كامل برزویه واثق گشتند. (کلیله و د...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) از شعرای عثمانی و نام اواحمد است . وی به جهت حسن خط به استنساخ کتب اشتغال داشت و در پایان عمر دچار جنون شد و به س...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای اصفهان . از اوست :ای آنکه ترا زیاده از جان دارم در عشق تو نی سر و نه سامان دارم تا دل دارم درد تو د...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) از شاعران و خطاطان عثمانی و نام او ابراهیم است و به سال 1168 هَ . ق . درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ).
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) (...الثانی ) لقب عمربن ابراهیم مکنی به ابوحفص از خلفای عباسی مصر که به سال 787 هَ . ق . بجای متوکل علی اﷲبه خلافت ...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) (... الاول ) ابراهیم بن المستمسک بن ۞ الحاکم بامراﷲ از خلفای عباسی مصر معروف به واثق اول و کنیه ٔ او ابواسحاق بود. در...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) ادریس بن محمدبن عمربن عبدالمؤمن معروف به ابودبوس و ملقب به واثق ، بر پسر عم خود ابوحفص عمربن ابی ابراهیم (مرتضی ) ...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن قاسم یکی از ملوک دوران اول حمودیه (بنوحمود) در جزیرةالخضراء (اندلس ) بود که در حدود سالهای (440 تا 450 ...
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) محمد واثق یکی از شاعران عثمانی در قرن یازدهم هجری بوده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
واثق . [ ث ِ ] (اِخ ) محمد چهارم معروف به واثق مرینی یکی از امرای بنی مرین است که در سال 788 هَ . ق . حکومت یافته . (از طبقات اسلام ص 4...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.