اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وادی

نویسه گردانی: WʼDY
وادی . (اِخ ) علی الوادی مکنی به ابوالمعارک از محدثان بود و از مردی که وی از مقداد روایت دارد، روایت کرده است . و عیاش بن عباس القتبانی ۞ از وی روایت کرده است . (از لباب الانساب ص 255 ج 3) (انساب سمعانی ورق 575 ب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
وادی سبیع. [ س ُ ب َ ] (اِخ ) نام موضعی است مذکور در شعر غیلان بن ربیع اللص : الاهل الی حومانة ذات عَرفج و وادی سبیع یا علیل سبیل و دویه ق...
وادی سهیل . [ س ُ هََ ] (اِخ ) موضعی است از ناحیه مالقه در اندلس که در آن چندین دهکده وجود دارد. عبدالرحمن السهیلی مصنف شرح السیرة المسم...
وادی سیغر. [ غ َ ] (اِخ ) ۞ یا وادی شیقر یا نهر شیقر رودی است در اسپانیا که شهر قدیمی لاررده بر ساحل راست آن قرار دارد. (از الحلل السندسی...
وادی قضیب .[ ی ِ ق َ ] (اِخ ) وادی القضیب . موضعی است که یکی از جنگهای مهم عرب در آن اتفاق افتاد. (از معجم البلدان ). رجوع به قضیب در مع...
وادی قناة. [ ی ِ ق َ ] (اِخ ) رودی است در مدینه . (نخبة الدهر دمشقی ص 210).
وادی کبیر. [ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ۞ وادی الکبیر. رود بزرگی است در اسپانیا. رجوع به وادی الکبیر شود.
وادی غربی . [ ی ِ غ َ بی ی ] (اِخ ) یکی از سه ناحیه ٔ فزان (واقع در شمال افریقا بین طرابلس و فیوم ). (از قاموس الاعلام ترکی ذیل وادی شرقی...
وادی عروس . [ ی ِ ع َ ] (اِخ ) یاوادی العروس . نام وادی یعنی بیابانی است در راه کعبه . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به وادی العروس شود.
وادی غایه . [ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ۞ وادی غیه . رودی است در اندلس نزدیک شهر فالس ۞ . (از الحلل السندسیة ج 2 ص 267 و 271).
وادی عبدا. [ ی ِ ع َ دِل ْلاه ] (اِخ ) از روستاهای قرطبه است در اندلس . (از الحلل السندسیة ج 1 ص 268، از احسن التقاسیم المقدسی ).
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.