واسق
نویسه گردانی:
WʼSQ
واسق . [ س ِ ] (ع ص ) ناقه ٔ بارگرفته و آبستن شده . ج ، وِساق ، مَواسِق ، مواسیق برخلاف قیاس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناقة واسق ؛ شترماده ٔ باردار. حامل . ج ، واسقات و وساق ، و برخلاف قیاس مواسق و مواسیق نیز آمده است . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
واثق الرسولی . [ ث ِ قُرْ رَ ] (اِخ ) (711 هَ . ق .1311/ م .) سلطان ملک الواثق ابراهیم بن یوسف بن یوسف المظفربن عمربن علی بن رسول از پادشاه...
واثق نیشابوری . [ ث ِ ق ِ ] (اِخ ) (ملا...) از شعرای دوره ٔ صفوی است . تتبع سخنان خواجه عبداﷲ انصاری میکرد و به هند رفت و پس از بازگشت در قمش...