واله
نویسه گردانی:
WʼLH
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) جمالا شیرازی ، متخلص به واله از شعرا و خوش نویسان قرن یازدهم هجری قمری است . در عهد شاه جهان به هندوستان رفت و بقیه ٔ عمر را در آنجا گذراند. او راست :
میان گریه چو آهی کشم شود طوفان
ز باد شورش دریا زیاد می گردد.
فصل گل داد فراغت ز می ناب دهید
نخل عشرت بنشانید و ز می آب دهید.
گل روی تو مطلع عید است
شام زلف تو صبح امید است
زیر تیغ تو خواب می بردم
سایه ٔ تیغ سایه ٔ بید است .
رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و تذکره ٔ نصرآبادی ص 288 و صبح گلشن ص 585 و قاموس الاعلام ج 6 و ریحانة الادب ج 4 ص 273 و امتحان الفضلاء سنگلاخ ج 2 ص 57 شود.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
واله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) نوعی بافته ٔ ابریشمی . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ). والا، که پارچه ٔ ابریشمی لطیف است . (فرهنگ نظام ). والا. ...
واله . [ ل ِه ْ ] (ع ص ) حیران و بی خود و سرگشته از افراط در عشق و محبت . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (جهانگیری ). شیفته و سرگشته در عشق . ...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به آذر بیگدلی شود.
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) خواجه سمرقند، متخلص به واله از شعرای قرن سیزدهم هجری قمری است . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و تذکره ٔ قاری ص 268 ش...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) عبدالعلی حیدرآبادی ، از پارسی گویان هند است و به سال 1311 هَ . ق . درگذشت . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و سخنوران چشم ...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) محمدحسین بیگ بروجردی به روایت هدایت در ریاض العارفین ملازمت را ترک نمود و در حلقه ٔ اهل کمال درآمد، در خدمت میرزا اب...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) محمدکاظم (آقا...) اصفهانی . متخلص به واله ، از شعرای قرن سیزدهم هجری قمری است . سفری به قصد زیارت و تجارت به عراق ع...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) نوراﷲ (خواجه ...) کشمیری . از پارسی گویان هند است . این ابیات را مؤلف صبح گلشن از او آورده است :به بوی زلف یار ای دل...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) یوسف اصفهانی (میرزا...). متخلص به واله ، ازشاعران و خوشنویسان قرن یازدهم هجری قمری است و در دربار صفویه به وزارت ت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.