اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ورس

نویسه گردانی: WRS
ورس . [ وِ ] (از روسی ، اِ) اندازه ای از مسافت که معادل 3500 قدم باشد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه
ورس . [ وَ / وَ رَ ] (اِ) مهار شتر. (انجمن آرا). مهار و آن ریسمانی و چوبی است که بربینی شتر کنند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || مهار...
ورس . [ وَ ] (ع اِ) اسپرک و آن گیاهی است شبیه سمسم و منبت آن بلاد یمن است و بس ،میکارند آن را و تا بیست سال باقی باشد. (منتهی الارب ) ...
ورس . [ وَ رِ] (ع ص ) ثوب ورس ؛ جامه ٔ قرمز. (از اقرب الموارد).
ورس . [ وُ ] (اِ) ثمر و میوه . (برهان ). || سرو دشتی . وارس . (ناظم الاطباء). بار سرو کوهی . ابهل . (برهان ).
ورس . [ وَ رَ ] (ع مص ) چغزلاوه نشستن بر سنگ چندانکه سبز و لغزان گردد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نشستن خزه بر سنگ در آب چندانکه آن س...
ورس . [ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان کوهپایه ٔ بخش آبیک شهرستان قزوین . در 10هزارگزی حصار خروان . سکنه ٔ 327 تن و آب آن ازچشمه و در بهار از آب ...
ورس بفتح واو و سکون را و سین مهمله ماهیت آن ثمر درختی است حجازی مخصوص به بلاد یمن و تا بیست سال کل و ثمر می دهد و تخم آن مانند کنجد و بعد از رسیدن منش...
کینه ورس . [ ن َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ابهررود است که در بخش ابهر شهرستان زنجان واقع است و 876 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
ورث . [ وَ ] (ع ص ) تازه و تر از هر چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هرچیز تر و تازه . (ناظم الاطباء).
ورث . [ وِ ] (ع مص ) اِرث . وِراثَة. رثة. تراث . ارثة. میراث گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به وراثة شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
احمدی
۱۳۸۹/۰۴/۰۸ Iran
0
0

ورس نا م یکی ازوالسوالی بامیان است درکشور افغانستان ولسوالی ورس در منتهی الیه جنوب غربی شهر بامیان قرار داردوآب وهوای آن سردوخشک است ورس دارای دهکده های متعدد است


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.