گفتگو درباره واژه گزارش تخلف وزان نویسه گردانی: WZʼN وزان . [ وَ ] (حرف ربط + حرف اضافه + ضمیر) مخفف و از آن : وزان پس یلان سینه را دید و گفت که اکنون چه داری تو اندر نهفت . فردوسی .وزان چاره جستن بدان روزگاروزان پوشش جامه ٔ شهریار.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی صدرالدین وزان صدرالدین وزان . [ص َ رُدْ دی ن ِ وَزْ زا ] (اِخ ) رجوع به وزان شود. حسن محمد وزان فاسی یوهانس لئو آفریقانوس یوهانس لئو آفریقانوس (متولد الحسن محمد الوزان الفاسی، عربی: الحسن محمد الوزان الفاسی؛ حدود 1494 - حدود 1554) یک دیپلمات و نویسنده اندلسی بود که بیشت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود