اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وزر

نویسه گردانی: WZR
وزر. [ وِ ] (ع اِ) بزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بار گناه .(دهار). اثم . (المنجد) (اقرب الموارد) :
هیچ وازر وزر غیری برنداشت
هیچکس ندرود تا چیزی نکاشت .

مولوی .


|| گرانی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). ثقل . (المنجد). || سلاح و ساز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). والمراد باثقال الحرب الاَّلة و السلاح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشتواره ٔ جامه ٔ کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). بسته ٔ لباس . (یادداشت مرحوم دهخدا). || تنگ بار گران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه بر پشت بردارند. (ناظم الاطباء). حمل ثقیل . (اقرب الموارد). ج ، اوزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). بار گران . (ناظم الاطباء) :
وزر او و وزر چون او صدهزار
نیست گرداند خدا از یک شرار.

مولوی .


|| نکبت و وبال و گناه . (ناظم الاطباء) .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
وظر. [ وَ ظِ ] (ع ص ) پرگوشت فربه و آنکه ران و شکم وی پرگوشت باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
وذر. [ وَ ] (ع مص ) بریدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). قطع کردن . (از اقرب الموارد). || نشتر فروبردن به جراحت . (منتهی الارب ) (از اقرب ا...
وذر. [ وَ ذَ ] (ع اِ) ج ِ وذرة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به وذرة شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.