وضاء
نویسه گردانی:
WḌAʼ
وضاء. [ وُض ْ ضا ](ع ص ) خوب و پاکیزه روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، وضاؤن ، وضاضی ٔ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): رجل وضاء؛ مرد نیکوروی . (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
وضاء. [ وِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وضی ٔ، به معنی خوب و پاکیزه روی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به وضی ٔ شود.
وضع. [ وَ ] (ع مص ) موضع [ م َ ض ِ / م َ ض َ ] .موضوع . بنهادن . (تاج المصادر بیهقی ). نهادن چیزی رابر جای . (منتهی الارب ). بار نهادن . (ترجمان ...
وضع. [ وُ ] (ع مص ) بچه آوردن زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || در آخر طهر و ابتدای حیض آبستن گردیدن زن . (منتهی الارب )...
(= چگونگی، حالت) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ سرگ sarg (سنسکریت: sarga) 2ـ چیتاپ citâp (سنسکریت: cittavretti)**** فانکو آدینات 09163...
(= وضعیت) این واژه عربی است و جایگزین پارسی آن، اینهاست: 1ـ چونیت (کردی: چونیه تی) 2ـ استیت éstit (سنسکریت: sthiti) *** فانکو آدینات 09163657861
(= پدید آوردن) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: پساج pasâj (سغدی: patsâc) **** فانکو آدینات 09163657861
وذع . [ وَ ] (ع مص ) روان گردیدن آب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
وزع . [ وَ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقر...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: زایمان zâymân.**** فانکو آدینات 09163657861
بی وزا. [ وَ ] (اِ) گیاهی از تیره ٔ چتریان که دانه های آن معطر است و جوانه های آنرا در ترشی میکنند. (دائرة المعارف فارسی ).