اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وعظ کردن

نویسه گردانی: WʽẒ KRDN
وعظ کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) موعظه کردن . (ناظم الاطباء). پند دادن . اندرز دادن :
عالم شهر گو مرا وعظ مکن که نشنوم
پیر محله گو مرا توبه مده که بشکنم .

سعدی .


|| بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
واز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باز کردن . گشودن . رجوع به باز کردن شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.