وعلة
نویسه گردانی:
WʽL
وعلة. [ وَ ل َ ] (ع اِ) تکمه ٔ پیراهن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جای بلند از کوه یا سنگ بلند برآمده از کوه . || دسته ٔ کاسه و آبریز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || بز ماده ٔ کوهی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
وعلة. [ وَ ع ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ وعل ،به معنی بز کوهی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ام وعلة. [ اُم ْ م ِ وَ ل َ ](ع اِ مرکب ) عقبه و تل . (از المرصع). وَعْلة به معنی جای بلند از کوه و صخره است . (از اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
واله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) نوعی بافته ٔ ابریشمی . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ). والا، که پارچه ٔ ابریشمی لطیف است . (فرهنگ نظام ). والا. ...
واله . [ ل ِه ْ ] (ع ص ) حیران و بی خود و سرگشته از افراط در عشق و محبت . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (جهانگیری ). شیفته و سرگشته در عشق . ...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به آذر بیگدلی شود.
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) جمالا شیرازی ، متخلص به واله از شعرا و خوش نویسان قرن یازدهم هجری قمری است . در عهد شاه جهان به هندوستان رفت و بقیه ...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) خواجه سمرقند، متخلص به واله از شعرای قرن سیزدهم هجری قمری است . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و تذکره ٔ قاری ص 268 ش...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) عبدالعلی حیدرآبادی ، از پارسی گویان هند است و به سال 1311 هَ . ق . درگذشت . رجوع به فرهنگ سخنوران ص 642 و سخنوران چشم ...
واله . [ ل ِ ] (اِخ ) محمدحسین بیگ بروجردی به روایت هدایت در ریاض العارفین ملازمت را ترک نمود و در حلقه ٔ اهل کمال درآمد، در خدمت میرزا اب...