اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وفع

نویسه گردانی: WFʽ
وفع. [ وَ ] (ع اِ) بنای بلند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بنای مرتفع و گویند زمین مرتفع. (اقرب الموارد). || ابر که از آن امید باران باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
وفا داشتن . [ وَ ت َ ] (مص مرکب ) حفظ وفاکردن . صادق و صمیم بودن در دوستی یا زناشوئی یا خدمت به مردم . صاحب وفا بودن . وفادار بودن : بدارم ...
وفا شکستن . [ وَ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) نقض عهد کردن . پیمان شکستن : چو گویی به سوگند پیمان کنم که هرگز وفای تو را نشکنم .فردوسی .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.