اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ولی

نویسه گردانی: WLY
ولی . [ وَ ] (حرف ربط) مخفف ولیکن . صاحب المعجم گوید: اصل آن ولیک است و ولیک اصلش لیک . ولیک اصلش بیک به پارسی قدیم میرسد که امروز مهجورالاستعمال است . رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم شود. ولیکن . ولکن (عربی ). حرف ربط است و استثناء را رساند. اما :
ستایش خوش آید همه خلق را
ولی سست باشند گاه کرم .

ابوشکور.


به نیک و بد سر آید زندگانی
ولی از تو نباشد شادمانی .

(ویس و رامین ).


چو ابراهیم با بت عشق می باز
ولی بتخانه را از بت بپرداز.

نظامی .


گر نمی آید بلی زیشان ولی
آمدنْشان از عدم باشد بلی .

مولوی .


گفتم به گوشه ای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست .

سعدی .


حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را.

حافظ.


خال سرسبز تو خوش دانه ٔ عیشی است ولی
بر کنار چمنش وه که چه دامی داری .

حافظ.


من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
شاه ولی بر. [ وَ ب َ ] (اِخ ) نام طایفه ای از طوایف بلوچستان مرکزی یا ناحیه ٔ بمپور مرکب از 500 خانوار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 100).
قشلاق ولی ا. [ ق ِ وَ لی یُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین شهرستان نهاوند واقع در 25 هزارگزی شمال باختری نهاوند و 6 هزارگزی شمال راه ...
یا ولی اللهی . [ وَ لی یُل ْ لا هی ] (ص نسبی ) در تداول عامیانه ، فرنی فروش . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
ولی گرداندن . [ وَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) ولی گردانیدن . ولی کردن . || ولی عهد کردن . جانشین ساختن : چون الب ارسلان ... کشته شد... پیش از واق...
ولی محمدبازار. [ وَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار در چهارکیلومتری باختری دشتیاری شهرستان چ...
قلعه کافه ولی . [ ق َ ع َ ف َ ؟ ] (اِخ ) یکی از دههای عمده ٔ کوهساراست . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 115).
ولی دشت بیاضی .[ وَ ی ِ دَ ت ِ ب َ ] (اِخ ) وی از شعرای معروف توابع قاین است ، و مولد وی به سبب سپیدی خاکش دشت بیاض نامیده شده است . در غ...
شاه نعمةاﷲ ولی . [ ن ِ م َ تُل ْ لاَ هَِ وَ ] (اِخ ) عارف و شاعر معروف قرن هشتم و نهم ، متوفی بسال 834 هَ . ق . رجوع به نعمةاﷲ ولی شود.
کلاته حاجی ولی . [ ک َت ِ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. محلی جلگه ای و سردسیر است باسکنه ٔ 509 تن . آب آن...
خواجه ولی سفلی . [ خوا /خا ج َ / ج ِ وَ ی ِ س ُ لا ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . این دهکده در جلگه قرار د...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۹ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.