اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ولی

نویسه گردانی: WLY
ولی . [وَل ْی ْ ] (ع اِمص ) نزدیکی . (منتهی الارب ). قرب . (اقرب الموارد) (کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اِ) باران بعدِ باران وسمی . (منتهی الارب ). باران پس ازباران یا پس از وسمی . (اقرب الموارد). || نزدیک : داره ولی داری ؛ قریب منه . (اقرب الموارد). || (مص ) بعدِ وسمی باریدن باران . (منتهی الارب ). || نزدیک شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر). || حصول دومی پس ازاولی بدون فاصله . (اقرب الموارد). پی درپی درآمدن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خواجه ولی علیا. [ خوا / خا ج َ / ج ِ وَ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران . آب آن از قنات و محصول آن ...
حاجی بکتاش ولی . [ ب َ وَ ] (اِخ ) رجوع به بکتاش شود.
حاجی بیرام ولی . [ ب َ وَ ] (اِخ ) رجوع به بیرام شود.
پدر حافظ شیرازی ودارای کتابی بنام خودش که آینده را پیشگویی میکرد وبسیاری از پیش بینی های او به واقعیت پیوست
شاه ولی عینتابی . [ وَ ی ِ ع َ] (اِخ ) ابن اویس بن ولی العینتابی خلوتی رومی ، از اهل طریقت بود و در حدود سال 1000 هَ . ق . درگذشت . ازاوست :...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.