اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ها

نویسه گردانی: HA
ها. (پیشوند) گاهی به معنی «وا» و «به » ۞ می آید: هاگرفتن = واگرفتن : گفت این خواری به خود ها نگیرم . (اسکندرنامه ). قاتل عظیم بترسید و پشت ها داد. (اسکندرنامه ). گفت برو بپرس که طفغاچ کدام است و دست او هاگیر. (اسکندرنامه ).
وگر گوید بگیرم زلف و خالش
به کوتا هانگیری هاممالش .
|| گاه در بعضی لهجه ها در اول پاره ای افعال درآید و ظاهراً تغییری در معنی نمی دهد: هادادن : خدا وقتی هامیده وَر وَرِ جماران هم هامیده ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
کلخ ها. [ ک ُ ] (اِخ ) ساکنان ولایت کلخید که تابع شاهنشاهی داریوش بزرگ بوده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 692). و رجوع به کلخید وتاری...
ها زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) پیاپی و بسیار زدن . مکرر زدن . (یادداشت مؤلف ) : مردم دست به پشت او ها میزدند و او را می انداختند و او واپس می...
ملس ها. [ م ُ ل ُ ] (اِخ ) ۞ مردمی بودند یونانی که در درون اپیر ۞ نزدیک دریاچه ٔ پئوم بونی یا ژانین سکنی گزیده بودند. (از ایران باستان ج...
شَغَب : برانگیختن فتنه ، فتنه انگیزی ، شور و غوغا ، فتنه و آشوب (فرهنگ غمید)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لمپن ها. جمع لمپن. رجوع شود به «لمپنیزم».
هیتیان مردمانی باستانی بودند که به زبانی در شاخهٔ آناتولی خانوادهٔ هندواروپایی صحبت می‌کردند و یک پادشاهی در آناتولی و میان‌رودان شمالی و سوریه در سده...
سلاح عربی است که با «ها» پارسی چیوان (= جمع) بسته شده و پارسی آن اینهاست: کانْسان (کانس از اوستایی: کانْستَرَ= سلاح + «ان») ساسْتان (ساست از سنسکری...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۳ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.