اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هارون

نویسه گردانی: HARWN
هارون . (ص ، اِ) قاصد و پیک . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). قاصد که بر کمر زنگله داشته تا کس از راه داران و حجاب مانع او نشوند و مردم وی را بشناسند. (یادداشت مؤلف ) :
ستاره بین که فلک را جلاجل کمر است
که بر کمرگه هارون جلاجل است صواب .

خاقانی .


کآسمان را به حکم هارونیش
ز اختران زنگل روان بستند.

خاقانی .


چرخ هارون کمردارش و چون هارونان
ز انجمش زنگله ها در کمر آویخته اند.

خاقانی .


هارون صدر اوست فلک زآنکه انجمش
هر شب جلاجل کمر است از زر سخاش .

خاقانی .


هارون تو ماه وز ثریاش
شش زنگله در میان ببینم .

خاقانی .


دید که در لشکرش قیصر هارون شده ست
زآن کله زهره ساخت زنگل هارون فلک .

خاقانی .


|| پاسبان . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
سام نریمان چاکرش ، رستم نقیب لشکرش
هوشنگ هارون درش ، جم حاجب بار آمده .

خاقانی .


هفت هارون بر در سلطان غیب
از چه سان فرمان روان دانسته اند.

خاقانی .


آذین باغ دولت و هارون درگهت
از قصر قیصریه و قیصر نکوتر است .

خاقانی .


صفوةالدین زبیده ٔ عجم آنک
دهر هارون ۞ آستانه ٔ اوست .

خاقانی .


جلاجل زنان گفت هارون شاه
که شه تاجور باد و دشمن تباه .

نظامی .


سخائی که اگر مزرعه ٔ دنیا را به اقطاع به سگ داری دهد در چشم مکرمت او آن وزن سنجدی نسنجد و اگر جمله ٔ خزائن قارون به هارونی بخشد، آن در حوصله ٔ او قدر کنجدی نگنجد. (المضاف الی بدایع الازمان فی وقایع کرمان چ عباس اقبال ص 25). || نقیب . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). || شاطر. (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن اسماعیل بن النعمان عبداﷲبن کعب بن مالک ،مکنی به ابوموسی . محدث است . رجوع به ابوموسی شود.
هارون . (اِخ ) ابن اعین . از رواة است . سعیدبن عامر از قول وی داستانی درباره ٔ عمربن عبدالعزیز روایت کرده است . (سیرة عمربن عبدالعزیز ص 176).
هارون . (اِخ ) ابن بهاءالدین المرجانی القازانی ، شهاب الدین (1233-1306 هَ . ق .). فقیه مالکی و از اهالی قازان (در روسیه ) است .وی در کودکی ب...
هارون . (اِخ ) ابن الحائک الضریر النحوی . یهودی الاصل ، اهل حیره و نحوی است . از اوست : کتاب العلل فی النحو، کتاب الغریب الهاشمی . (معجم الا...
هارون . (اِخ ) ابن حاتم التمیمی ،مکنی به ابوبشر البِزاز. مورخ و محدث و قاری قرن سوم هجری . اهل کوفه بود و عده ای از قارئین قراآت خود را ...
هارون . (اِخ ) ابن حاتم الکوفی . او راست : کتاب القرأات . (ابن الندیم ).
هارون . (اِخ ) ابن حسن بن علی بن حسن الطبرسی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین و فرزند عمادالدین طبرسی . وی فقیهی فاضل و عالمی محقق ...
هارون . (اِخ ) ابن حمادبن اسحاق . قاضی حران و اعمال آن . وی کتابی سریانی یافت که در آن امر مذاهب و صلوات حرنانیان و کلدانیان یعنی صابئ...
هارون . (اِخ ) ابن خالد المروزی . از امراء دولت عباسی است . متوکل خلیفه ٔ عباسی بلاد سند را به وی واگذار کرد (232 هَ . ق .) و او در آنجا بود تا ...
هارون . (اِخ ) ابن خمارویه بن احمدبن طولون (264-292 هَ . ق .). از پادشاهان سلسله ٔ طولونیه مصر است که بعد از کشته شدن برادرش جیش در سال 2...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۲ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.