هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن حاتم التمیمی ،مکنی به ابوبشر البِزاز. مورخ و محدث و قاری قرن سوم هجری . اهل کوفه بود و عده ای از قارئین قراآت خود را از وی گرفته اند. علماء حدیث در ثقه بودنش اختلاف دارند. ابن حبان او را ثقه شمرده ، و درباره ٔ تاریخ نویسی اش ، ابن الجزری ، گفته است : کتاب تاریخی جمع کرده و ابن حجر گفته است : تاریخی برای ما باقی گذارده است . خیرالدین زرکلی مؤلف «الاعلام » در ذیل نام مذکور می نویسد: در کتابخانه ٔ ظاهریه در دمشق اوراقی با علامت «خ » در موضوع تاریخ وجود دارد که از زمان علی بن ابیطالب شروع میشود و به آخر دولت اموی ختم می گردد و در اوایل قرن ششم هجری نوشته شده است . ممکن است این اوراق بقیه ٔ تاریخ هارون بن حاتم التمیمی باشد، زیرا اسم وی بر روی کتاب آمده است . (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 40).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن فاتک . او راست : علل النحو.
هارون . (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابوالطیب . داودبن رشید از وی روایت کند. و رجوع به ابوالطیب شود.
هارون . (اِخ ) (الثائر) ابن محمدبن حسین بن علی ، مکنی به ابوطالب . از فرمانروایان علوی (سادات حسینی ) مازندران است که در نیمه ٔ اول قرن پ...
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن عبدالملک الزیات ، مکنی به ابوموسی . از جمعکنندگان اخبار و یکی از رواة بود. از جمله کتب وی کتاب «اخبار ذی الرمة» و...
هارون . (اِخ ) (امیر) ابن محمد العباسی ، مکنی به ابوموسی . مورخ است و از اوست :تاریخ خلفای بنی عباس . (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 18).
هارون . (اِخ )ابن محمدبن کثیربن زادویة القرشی . محدث است . (ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 237). و رجوع به الموشح ص 373 شود.
هارون . (اِخ ) (الواثق باﷲ) ابن محمد (المعتصم باﷲ)ابن هارون الرشید العباسی . رجوع به الواثق باﷲ شود.
هارون . (اِخ ) ابن محمدبن هارون اسوانی ، مکنی به ابوموسی . از فقهاء مالکی و محدث بود. در ربیعالاول سال 327 هَ . ق . درگذشت .
هارون . (اِخ ) ابن محمد کاتب . رجوع به ابوالغمر هارون شود.
هارون . (اِخ ) ابن مسلم ، مکنی به ابومسلم . محدث است .