هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن عبداﷲبن مروان بغدادی ، مکنی به ابوموسی بزاز و معروف به حمال (171-243 هَ . ق .). از محدثین ثقه و بسیار امین و راستگو بود. ابراهیم الحربی گفته است اگر دروغ حلال بود باز هم ابوموسی بزاز به ترک آن میگفت . ابن حجر گفته است که بزاز فروشنده ٔ قماش بود و باربری میکرد و از اجرت آن در کمال زهد میزیست . محدثین بسیاری از او روایت کرده اند. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 42).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۳.۰۷ ثانیه
قاسم بن هارون الرشید عباسی، فرزند هارون الرشید عباسی و برادر امین و مامون بود که پدرش در سال ۱۸۷ ق او را به جنگ با روم فرستاد. او سرانجام به سال ۲۰۸ ...
هارون آستانه ٔ گردون . [ ن ِ ن َ / ن ِ ی ِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ماه است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : برجیس موسوی کف ...
ابراهیم بن هارون حرانی . [ اِ م ِ ن ِ ن ِ ح َرْ را ] (اِخ ) از اطبای مشهور عرب .309 هَ .ق . درگذشته است .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مدفن موسی و هارون
حضرت موسی و هارون از طرف خدا مامور شدند به جانب کوه هور رهسپار شوند چون به آن مکان رسیدند حضرت هارون وفات یافت و حضرت موسی او ر...