اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هبص

نویسه گردانی: HBṢ
هبص . [ هََ ب َ ] (ع مص ) شادمانی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) :
فَرَّ و اعطانی رشاء ملصا
کذنب الذئب یعدی الهبصا.

(از تاج العروس ).


|| شتافتن . (منتهی الارب ). شتاب کردن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به شتاب رفتن . (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || آزمند شکار ۞ . (منتهی الارب ). آزمند شدن بر شکار. (ناظم الاطباء). آزمند شدن سگ بر شکار. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || برجهیدن . برجستن . (معجم متن اللغة). || آزمند برخوردن چیزی شدن و بسی بی قراری نمودن بر آن . (منتهی الارب ). به حرص خوردن چیزی و بیقراری کردن بر آن . (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || بشدت خندیدن . مبالغه در خنده کردن . (معجم متن اللغة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حبس البلایا. ۞ [ ح َ سُل ْ ب َ] (ع اِ مرکب ) من اوابد العرب ۞ ، کانوا اذا مات الرجل یشدون ناقته الی قبره ، ویقلبون براسها الی ورائها، و ی...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.